×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

چشم باز

× به امیدخدا تصمیم دارم کمی درمورد اوضاع اجتماع وشعر بنویسم
×

آدرس وبلاگ من

start123.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/start123

شعرعریانی

برای پارمیدا
 
امان‌نامه‌ای بگیر از گریه برایم
که خوابیده‌ای پشت این پلک‌ها
با آن شلوار لی
که از آسمان ِاردیبهشت دوخته بودی
و بعد از آن همه حکایت ناشنیده از آن دهان
هنوزهم حدیث همیشه‌ی حرف‌های منی.
مگر می‌شود کسی را بدتر از گریه
عریان کرد؟
خراب بی پروایی خواب‌های توام 
کولی دشت‌های بی‌خوابی وُ بوی هوا گرفته‌ی گیاه
که گاه چنان بغلم می‌کنند
که رسم بوی مویت
می‌شود ریتم راه رفتنم وُ شنفتن ِهزار حرف بی حساب 
و اگر در وُ دیوار عاشقی نکنند
و یا درختی از چهار سوی باد
شانه ندهد به این دست
تنها چیزی شبیه دایره کم دارم وُ
صدای چند سکه
که از سکه افتاده‌ام بدون آن خط.
امان‌نامه‌ای بگیر از آن گریه برایم
که پرسه می‌زند پیراهنت
زیر این پوست
و این راه دارد اریب‌ترمی‌شود
که بشود  شبیه طره‌ات شاید
آن هم نه بگاهی که شیطنت‌اش گل می‌کرد.
نه!
طعم پیراهنت را می‌دهد این گریه
و امان‌نامه را به باد باید آویخت
که حتا رویای گریه هم
تصویر تو را تازه‌تر می‌کند! 
هفده فروردین
هشتاد وهفت
پنجشنبه 22 خرداد 1387 - 12:38:49 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم